معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم سلام یک سری اطلاعات که مضمر ثمر برای تمامی افراد میباشد تقدیم میکنیم.
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 136583
تعداد نوشته ها : 280
تعداد نظرات : 12
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
Rss
طراح قالب


بسم الله الرحمن الرحيم

پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و‏آله :

 

قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْتٍ خَرِبَ فَتَعَلَّموا وَ عَلِّموا وَ تَفَقَّهوا وَ لا تَموتوا جُهّالاً فَاِنَّ اللّه‏َ لا يَعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ؛

دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد و نادان نميريد. براستى كه خداوند، بهانه‏اى را براى نادانى نمى‏پذيرد.

 

 

                                              (نهج الفصاحه،ص600)

 

 

 

صلوات


حجاب و عفت :

مرحوم آيت الله سيد محمدباقر مجتهد سيستاني (ره) پدر آيت الله سيد علي سيستاني تصميم مي گيرد براي تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زيارت عاشورا بخواند. در يكي از جمعه هاي آخر، نوري را از خانه اي نزديك به مسجد مشاهده مي كند. به سوي خانه مي رود مي بيند حضرت ولي عصر امام زمان (عج) در يكي از اتاق هاي آن خانه تشريف دارند و در ميان اتاق جنازه اي قرار دارد كه پارچه اي سفيد روي آن كشيده شده است. ايشان مي گويد هنگامي كه وارد شدم اشك مي ريختم سلام كردم، حضرت به من فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من مي گردي و اين رنج ها را متحمّل مي شوي؟! مثل اين باشيد- اشاره به آن جنازه كردند- تا من بدنبال شما بيايم»

بعد فرمودند: «اين بانويي است كه در دوره كشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوي- هفت سال از خانه بيرون نيامد تا چشم نامحرم به او نيفتد.»





صلوات
دسته ها : اخلاقي






هواست به خو شحالي شيطان باشد!!؟



                               صلوات


 

      بسم الله الرحمن الرحيم

نام نهادن زينب عليها السلام:

چشم اهل مدينه، روزي به جمال زينب كبري روشن شد كه پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا عليها السلام به امير مؤمنان عليه السلام عرض كردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامي براي اين دختر برگزين. علي عليه السلام فرمودند: من بر پدرت پيشي نمي ‌گيرم. صبر مي‌كنيم تا رسول خدا صلي الله عليه و آله از سفر باز گردند.

پس از بازگشت رسول خدا صلي الله عليه و آله از ايشان خواستند تا نامي براي نو رسيده انتخاب كنند. پيامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولي امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهي مي‌مانم. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند مي‌فرمايد: نام اين دختر را زينب بگذاريد، چرا كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ايم.

القاب زينب عليها السلام : 


                                           

حضرت زينب را «عقيله بني هاشم» نام نهاده اند و عقيله، به زني بزرگ منش گويند كه در بين بستگان، عزيز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

ديگر لقب ايشان صديقه صغري است. به زن بسيار راستگو، صديقه گويند، و چون فاطمه زهرا را صديقه كبري مي‌خواندند و علي عليه السلام را صديق اكبر، زينب را صديقه صغري ناميده‌اند.

لقب ديگر آن بانوي بزرگوار، «عصمت صغري» است، چرا كه ملكه1 پاك دامني و دوري از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. اين بانوي امين و بزرگوار القاب ديگري نيز داشته‌اند كه از آن جمله است: «وليّةُ الله» و «اَمينةُ الله».

 

كمالات حضرت زينب عليه السلام :

زينب كبري را كمالاتِ بسيار بود: در جمال و سكينه و وقار، همانند خديجه كبري بود و در عصمت و حيا، به فاطمه زهرا مي‌مانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علي مرتضي بود و در حلم و بردباري، همسان امام مجتبي و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سيد الشهدا.

 

تربيت بانو:

زينب كبري در حصنِ حصينِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولايت و امامت تربيت يافت. از لبان آموزگار وحي، دانش اندوخت و در دامان كرامت، پرورش يافت و از تربيت خمسه طيبه، ادب آموخت.

 

يگانه پرستي زينب عليها السلام :

حضرت زينب در دوران طفوليت در دامان پدر مي نشست و حضرت علي عليه السلام با لطف و مهرباني، به او سخن گفتن مي‌آموخت. روزي امام به دختر عزيزش فرمود: بگو «يك». گفت: يك. فرمود: بگو «دو» زينب ساكت ماند. فرمود: نور ديده من! بگو دو. ناگهان زينب زبان گشود و عرض كرد: پدر جان! زباني كه به گفتنِ يك باز شد، چگونه مي تواند «دو» بگويد؟! امام كه مي‌دانست مراد فرزندش اذعان به توحيد و يگانگي خدا است، او را به سينه چسباند و بوسيد.

حضرت زينب را «عقيله بني هاشم» نام نهاده اند و عقيله، به زني بزرگ منش گويند كه در بين بستگان، عزيز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

زين ابيها :                              

 

بعضي معتقدند: زينب، نام درختي زيبا و خوشبو است، و برخي گفته‌اند: زينب در اصل، مركب از دو كلمه «زين» و«اب» است و زينب را از آن رو زينب گويند، كه زينت و افتخار پدر است و بدين سان، آن بزرگوار را «زين ابيها» نامند؛ هم چون مادرش كه«ام ابيها» است.

 

بندگي خدا :

شهامت، شجاعت و قوت قلب زينب، از ارتباط و اتكاي او به خدا سرچشمه مي‌گيرد. سخنان كوبنده‌اش در كاخ يزيد، نهي از منكر در آن فضاي مسموم، حمايت و پاسداري از حيا و عفت در همه مراحل سفر، و عمل به وظيفه در همه جا، جلوه‌هايي از بندگي حضرت زينب عليها السلام است.

 

دوستي زينب  عليه السلام و حسين عليهما السلام :

علاقه و محبت امام حسين و زينب عليهما السلام به يكديگر در تمام مراحل زندگيشان جلوه گر است: در طفوليت، زينب جز در آغوش حسين آرام نمي‌گرفت و همواره به او چشم مي‌دوخت. گويند: موقع ازدواج، زينب كبري با شويش، عبد اللّه شرط كرد كه همه روزه به او اجازه دهد تا حسين عليه السلام را زيارت كند و كمتر روزي بود كه زينب حسين را نبيند.

 

هم سفربا حسين عليه السلام :

بعضي از سيره نويسان گفته‌اند: در هنگام ازدواجِ زينب كبري، علي عليه السلام با عبد اللّه شرط كرد كه هر گاه حسين به سفر رفت، زينب هم اجازه داشته باشد با او مسافرت كند. عبد اللّه شرط را پذيرفت و به پيمان خود همواره پايبند بود.

 

دانش بزرگوار:

حضرت زينب از نظر دانش در آن مرتبه بود كه بسياري از زنان مدينه نزد ايشان مي‌آمدند و از درس تفسير او بهره مي‌بردند. البته دانش او برگرفته از مدرسه و مكتب نبود، بلكه ـ چنان كه امام سجاد عليه السلام در مسجد كوفه بعد از ايراد خطبه معروف حضرت زينب فرمودند ـ او دانشمندي الهي است و خداوند چشمه‌هاي زلال معرفت را بر قلب مباركش جاري ساخته است.

 

عبادت :            

زينب عليها السلام در خشوع و خضوع و عبادت و بندگي مانند پدر و مادر بزرگوارش بود: شبها را به تهجد صبح مي‌كرد و مدام قرآن تلاوت مي‌فرمود. آن بانوي بزرگ اسلام در ميدان دشوار كربلا و از آن جا تا شام، در مشكل‌ترين حالات، نماز شب و عبادتِ خدا را ترك نگفت.

 

فصاحت و بلاغت آن بانو:

ابن عباس، پسر عموي پيامبر صلي الله عليه و آله درباره زينب كبري چنين گويد: «عقيله ما زينب، دختر علي عليه السلام در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبي، بي نظير بود. هنگامي كه سخن مي‌گفت، مي‌پنداشتي علي عليه السلام سخن مي‌گويدگواه اين مطلب سخنراني او در مجلس يزيد است. اين سخنان در حدّ اعلاي فصاحت و در اوج شيوايي و رسايي قرار دارد.

 

بصيرت در امور سياسي :

محمد غالب شافعي از علماي اهل سنت مي گويد: زينب عليها السلام دختر علي بن ابي‌طالب در بهترين مكتب اخلاقي پرورش يافت و از سرچشمه آيات الهي سيراب گشت؛ در حلم و كرم و بصيرت در امور سياسي بين خاندان بني هاشم مشهور شد و جمال و جلال، سيرت و صورت و اخلاق و فضيلت را به هم آميخت. او شبها در عبادت بود و روزها در روزه.

 

صبر و شكيبايي :  

                                        

مرحوم سپهر، سيره نويس معروف مي‌گويد: در مراتب فضل زينب كبري عليها السلام سخن بسيار است، به فصاحت و بلاغت او، همگان معترفند؛ هر گاه لب به سخن مي‌گشود، گويي علي بن ابي‌طالب سخن مي‌گفت. عفت و عصمت، و درآيت و دانش آن بانوي بزرگ فراتر از آن است كه به قلم در آيد و در وصف بگنجد. در صبر و شكيبايي چنان بود كه همگان را متحير مي‌ساخت. اگر اندكي از سنگينيِ مصايب او، بر دوش كوه‌ها و آسمان و زمين قرار گيرد، آنها را متلاشي مي‌كند. به راستي از آغاز آفرينش انسان تا كنون زني به بردباري، ايثار و شجاعت او ديده نشده است.

 

                           



اي زينب اي دختر علي

اي پيامبر انقلاب حسين !
تو شهيدي هستي كه همچو برادرت با قطره قطره خون خويش سخن ميگفت.
اي كه از باغ هاي سرخ شهادت ميايي
و بوي گل هاي نو شكفته ان ديار را در
پيرهن داري
اي كه قافله سالار كاروان اسيراني
مارا نيز در پي اين قافله
با خود ببر!

                        صلوات

 


دسته ها : مناسبت ها
                                     بسمه تعالي

پرسش :

دركتاب اصول كافي آمده است كه حضرت صاحب‌الزمان ـ عليه السلام ـ به آخرين نايبخاصش فرمود:

 دروغ‌گو است كسي كه بگويد مرا ديده است... پس چگونه است كسانيكه مي‌گويند ما امام زمان(عج) را ديده‌ايم و يا داستانهاي بسياري كه ازعلماء نقل مي‌شود كه در آنها از رؤيت امام زمان(عج) خبر مي‌دهند؟

پاسخ :

دربارةملاقات با امام مهدي(عج) سه ديدگاه عمده وجود دارد:
 

ديدگاه افراطي: براساس اين ديدگاه تشرف بر محضر امام زمان(عج) امري سادهو همگاني است و يكي از مهم‌ترين وظايف منتظران، ديدار با‌ آن حضرت استولو اين كار به بر زمين ماندن اهداف و آرمان‌هاي بزرگتري بيانجامد، نقد اينديدگاه و آسيب‌هاي آن مجال ديگري را مي‌طلبد.


ديدگاه تفريطي: براساس اين ديدگاه در زمان غيبت هيچ كس نمي‌تواند به محضر اماممهدي(عج) شرفياب شود.
 

ديدگاه ميانه: طرفداران اين ديدگاه معتقدند ملاقات با امام مهدي(عج) در زمان غيبت امكان داردو برخي از انسان‌هاي صالح و پرهيزگار نيز خدمت آن امام عزيز رسيده‌اند ليكنبدون ترديد اولاً شرفيابي به محضر امام مهدي(عج) به شرايط و قابليت‌هايفراواني نياز دارد و هر كسي توفيق چنين سعادتي را نمي‌يابد و ثانياًمنتظران واقعي حضرت بيش از آنكه به دنبال ملاقات با حضرت باشند. بايد درمسير تأسي به آن حضرت و انجام وظايف و نيز فراهم كردن زمينه‌هاي ظهور بكوشند.

هدف مااز ذكر اين مقدمه توجه دادن پرسشگر محترم به اين نكته مهم است كه دفاع ما ازامكان ملاقات به معناي پذيرش ديدگاه افراطي است.
يكي ازمهم‌ترين دلايلي كه طرفداران ديدگاه دوم ـ عدم امكان ملاقات با امامزمان(عج) ـ براي اثبات نظريه خود به آن استناد كرده‌اند نامه امام مهدي(عج)به علي بن محمد سمري چهارمين نايب خاص آن حضرت است. متن اين نامه كهدر اواخر عمر علي بن محمد سمري به او ارسال شده چنين است:

يا عليبن محمد السمري اسمع اعظم الله اجرا خوانك فيك فانك ميّت ما بينكو بين ستة ايام فاجمع امرك و لاتوص الي احد يقوم مقامك بعد وفاتك... و سيأتيمن شيعتي من يدّعي المشاهدة الا فمن ادعي المشاهدة قبل خروج السفيانيو الصيحة فهو كذّاب مفتر
«
اي عليمحمد سمري گوش فرا ده، خداونداجر برادران تو را در سوگ تو زيادهگرداند تو تا شش روز ديگر دار فاني را وداع خواهي كرد پس آماده باش و كسيرا جانشين خودت قرار مده... و به زودي برخي از شيعيان من ادعاي مشاهده مي‌كنندآگاه باشيد كسي كه پيش از خروج سفياني و شنيده شدن نداي آسماني چنينادعايي را بكند دروغ‌گو و افترا زننده است....»

حالسؤال اساسي اين است كه چگونه از يك سو امام مهدي(عج) فرموده‌اند مدعيانملاقات دروغ‌گويند. و از سوي ديگر حكايات فراواني از ملاقات مؤمنان و صالحانبا امام مهدي(عج) در كتاب‌ها نقل شده است.

عالمانفراواني با پذيرش امكان ملاقات در صدد پاسخ به اين سؤال برآمده‌اند از جمله علامه مجلسيدر بحارالانوار (ج 52، ص 151) شيخ محمد عراقي در دارالسلام (ص 193) محدثنوري درجنة المأوي (بحار، ج 53، ص 318) آيت الله سيد محسن امين در اعيانالشيعة (ج 2، ص 71)

برخياز اين پاسخ‌ها بدين قرارند:
1 .
منظوراز مشاهده در اين روايت ملاقات با امام مهدي(عج) نيست بلكه منظورمشاهده همراه با ادعاي نيابت و وكالت است علامه مجلسي در اين باره مي‌نويسد:«شايد معناي اين نامه امام(عج) به علي بن محمد سمري ـ اين باشد كهكسي كه ادعاي ملاقات با حضرت را بكند و مدعي باشد كه نايب آن حضرت است و مثلنواب چهارگانه از طرف آن حضرت اخبار را به شيعيان مي‌رساند. چنين شخصي دروغ‌گوو افتراز زننده است. ما نامه را به اين شكل معني كرديم تا با اخباريكه از ملاقات برخي با امام زمان(عج) گزارش مي‌دهد منافاتي نداشته باشددودليل بر اينكه منظور از مشاهده در اين نامه ملاقات همراه با ادعاي نيابت استآورده شده است:

الف)دليل اول سياق است، منظور از سياق اين است كه مخاطب اين نامه نايب چهارماست و در اين نامه به او اطلاع داده مي‌شود كه دوران نيابت خاصه به پايانرسيده است و از آن به بعد امام مهدي(عج) نايب خاصي در ميان مردم نداردبنابراين فضاي حاكم بر اين نامه و مضمون اصلي آن اعلام به پايان رسيدنارتباط با امام مهدي(عج) از طريق نايبان خاص است وقتي در اين فضا گفتهمي‌شود: « از اين پس برخي ادعاي مشاهده مي‌كنند و آگاه باشيد هر كس ادعايمشاهده كند دروغ‌گو است»‌ منظور از مشاهده همان ارتباط خاصي است كه دراول نامه از آن گفتگو شده بود و به علي بن محمد سمري پايان يافتن آن گوشزدشده بود يعني مشاهده همراه با نيابت خاص.

ب)واژه مفتر: دومين دليلي كه بر مدعاي فوق اقامه شده است واژه مفتر استكه در اين نامه آمده است: «... فهو كذّاب مفتر» مفتر به كسي گفته مي‌شودكه دورغي را به كسي نسبت دهد. تقرير استدلال به اين شكل است كه:
درمعناي واژهء مشاهده «... سيأتي من شعتي من يدعي المشاهدة...» دو احتمالوجود دارد: 1 . ملاقات 2 . ملاقاتِ همراه با ادعاي نيابت و وكالت.

اگرمنظور از مشاهده ملاقات تنها باشد معناي روايت ياد شده اين است كه كسيكه ادعاي ملاقات با امام زمان را بكند دروغ‌گو و افترا زننده است. دروغ گوبودن چنين شخصي معلوم است زيرا طبق مفاد اين روايت كسي نمي‌تواند در دورانغيبت با آن حضرت ملاقات كند پس مدعي ملاقات دروغ‌گو است اما اين شخص افترازننده نيست زيرا دروغي را به امام زمان(عج) نسبت نداده است پس آوردن واژةمفتر لغو است. اما اگر منظور از واژة مشاهده ملاقات همراه با ادعاي نيابتباشد كسي كه ادعا كند با حضرت ملاقات كرده و آن حضرت او را به نيابت خودبرگزيده است. اين نامه مي‌گويد چنين شخصي هم دروغ‌گو است و هم افترا زنندهدروغ‌گو بودنش به اين دليل است به دروغ‌ ادعاي ملاقات با حضرت رها كردهاست و افترا زننده بودنش به اين خاطر است كه به حضرت نسبت دروغي داده استيعني مدعي شده است كه امام مهدي(عج) مرا به نيابت خاص خود برگزيده است و حالآنكه حضرت چنين كاري نكرده است.

بنابراينما اگر واژه مشاهده را به معناي ملاقات تنها بگيريم آمدن واژة مفتردر اين نامه لغو خواهد بود و اگر آن را به معناي ملاقات با ادعاي نيابتبگيريم اين واژه لغو نخواهد بود و از آنجا كه امام معصوم ـ عليهم السّلامـ سخن لغو بر زبان جاري نمي‌كنند پس منظور از مشاهده ملاقات همراه بانيابت است.
 

پاسخديگري كه به سؤال ياد شده داده شده است اين است كه «اصولاً معنايواژة مشاهده ملاقات يا ملاقات همراه با ادعاي نيابت نيست بلكه منظور ادعايظهور است يعني اگر پيش از خروج سفياني و صيحة آسماني مدعي شد امام مهدي(عج)ظهور كرده‌اند چنين شخصي دروغگو و افترا زننده است زيرا آن حضرت پيشاز تحقق اين دو علامت ظهور نخواهند كرد. همچنان كه امام صادق ـ عليه السلامـ در حديثي فرموده‌اند:
نمي‌بينيداو را در وقت ظهورش چشمي، مگر اينكه همه چشم‌ها او را خواهد ديد پس هر كس برايشما غير اين را بگويد او را تكذيب كنيد.
قرينهمطلب ياد شده اين است كه خروج سفياني و صيحة‌ آسماني از علائم ظهورندپس منظور از ادعاي مشاهده قبل از تحقق اين دو علامت ادعاي تحقق ظهور است.

خلاصه سخن اينكه: ما بر اين باوريم كه در بحث ملاقات ديدگاه ميانه درست استو روايتي كه شما به آن اشاره كرده‌ايد نفي كنندة ملاقات نيست بلكه ملاقاتهمراه با نيابت و يا ادعاي ظهور پيش از خروج سفياني و صيحة آسماني رانفي مي‌كند. بنابراين ميان اين روايت و حكايات معتبري كه بر ملاقات برخي ازمؤمنان پرهيزگار با امام مهدي(عج) دلالت دارد هيچ منافاتي وجود ندارد.

پيامبرگرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمودند:
كسي كه قائم از فرزندان مرا انكار كند مرا انكار كرده است.

                                                صلوات
  بسمه تعالي




ما هر چه مي دانيم بايد عمل كنيم، چيزي كه نمي دانيم خداوند به
ما مي دهد.

                           صلوات



 

بسم الله الر حمن الرحيم

امام على عليه ‏السلام :

يُستَدَلُّ عَلَي اليَقين بِقِصَر الأمَلِ وَ إخلاص العَمَل وَ الزُّهدِ في الدُّنيا

سه چيز از نشانه هاي يقين هستند: كوتاهي آرزو، اخلاص در عمل، بي رغبتي به دنيا.

 

 

                                                             (مستدرك الوسائل ج11 ص201)

 

                   

          
 

                                              بسم الله الرحمن الرحيم



رفيق ناباب مثل ماري مي ماند كه ظاهرش زيبا ولي باتنش درد ناك يا مرگ

يا خانه نشيني. خطر...؟خطر...؟خطر...؟

  انتخاب با خودت !!!
                                           صلوات


بسمه تعالي

شوخي پيامبر ...!!!

 

پير زني به حضور پيامبر(صلي الله وعليه و آله )رسيد ، علاقه من بود كه  اهل بهشت باشد.

پيامبر اكرم (صلي الله وعليه و آله ) به او فرمود:

پير زن به بهشت نمي رود!

او گريان از محضر پيامبر خارج شد.

بلال حبشي او را در حال گريه ديد.

پرسيد :

چرا گريه مي كني؟

گفت:

گريه ام به خاطر اين است كه پيغمبر فرمود :

پير زن به بهشت نمي رود .

بلال وارد محضر پيامبر شد حال پير زن را بيان نمود .

حضرت فرمود :

سياه نيز به بهشت نمي رود !

بلال غمگين شد و هر دو نشستند و گريستند.

عباس عموي پيامبر آنها را در حال گريان ديد .

پرسيد :

 چرا گريه مي كنيد؟

آنان فرمايش پيامبررا نقل كردند.

عباس ماجرا را به پيامبر عرض كرد .

حضرت به عمويش كه پير مرد بود فرمود :

پير مرد هم به بهشت نمي رود !

عباس هم سخت پريشان و ناراحت گشت.

سپس رسول اكرم هر سه نفر را به حضورش خواست، آنها را

خوشحال نمود و فرمود :

خداوند اهل بهشت را در سيماي جوان نوراني در حالي كه تاجي

به سر دارند وارد بهشت مي كند، نه به صورت پير وسياه چهره

و بد قيافه .

 

               صلوات

دسته ها : اخلاقي
X