معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم سلام یک سری اطلاعات که مضمر ثمر برای تمامی افراد میباشد تقدیم میکنیم.
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 136241
تعداد نوشته ها : 280
تعداد نظرات : 12
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
Rss
طراح قالب

نيايشهنگام صبح و شام

  وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السّلَامُعِنْدَ الصّبَاحِ وَ الْمَسَاءِ

 

 

 

ترجمه :

سپاس خداى را كه شب و روز را به نيروى خود بيافريد و ميان آن در به قدرت خود امتياز بر قرار كرد و براى هر يك از آن دو حدى محدود و مدتى ممدود قرار داد خدائى كه بنابر سنت مقدر خود براى بندگان در تأمين وسائل تغذيه و پرورش ايشان هر يك از شب و روز را جاى گزين آن ديگر مى‏سازد و هر يك از آن دو را بدون ديگرى مى‏برد و بر مى‏آورد و مى‏افزايد و مى‏كاهد براى تأمين روزى بندگان و نشو و نماى ايشان شب و روز را جاى گزين يكديگر مى‏سازد پس شب را براى ايشان بيافريده تا در آن از حركات خسته كننده و فعاليتهاى آزار دهنده بياسايند و آن را جامه‏اى ساخته كه از به هر آسودن و غنودنش بپوشند تا موجب رفع خستگى و تجديد نيرو و نشاطشان باشد و به آن وسيله به كام دل خود برسند و روز را براى ايشان بينائى بخش و روشنگر بيافريده تا در پرتو آن به تحصيل فضل و احسانش بكوشند و اسباب دست يافتن به روزيش را فراهم سازند و در طلب آنچه رسيدن به نعمت عاجل دنياشان و درك سعادت آخرتشان در گرو آن است در عرصه زمين خدا روان گردند او به همه اين تدبيرها كار ايشان را به سامان مى‏آورد و اعمالشان را مى‏آزمايد، و چگونگى احوال ايشان را در اوقات طاعتش و در منازل واجباتش و موارد احكامش همى نگرد. تا آن را كه بد كرده‏اند به كيفر عمل خود برساند و آنان را كه كار نيك كرده‏اند پاداش نيك دهد.

خدايا پس سپاس ترا بر آنكه پرده تاريكى شب را به نور صبح شكافتى و ما را از روشنى روز بهره‏مند ساختى، و به منافع روزيها بينا فرمودى، و از پيش آمدهاى آفات نگاه داشتى. صبح كرديم و همه اشياء يكسره صبح كردند در حالى كه همگى ملك توايم: از آسمان گرفته تا زمينش و هر چه در هر يك از آن دو پراكنده ساخته‏اى ساكن و جنبنده‏اش، ثابت و سيارش و آنچه در هوا برآمده، و آنچه در زير خاك پنهان شده.

صبح كرديم در قبضه قدرت تو، در حالى كه پادشاهى و سلطه‏ات ما را فرا مى‏گيرد و مشيت ما را به هم مى‏پيوندد، و به فرمان تو در كارها تصرف مى‏نمائيم، و در محيط تدبير تو در انقلاب و تحوليم از امور جز آنچه تو فرمان داده‏اى و از خير جز آنچه تو بخشيده‏اى در اختيار ما نيست، و اين، روزى نوين و تازه است و او بر ما گواهى آماده است، اگر نيكى كنيم ما را با سپاس به درود مى‏كند، و اگر بدى كنيم از ما. به نكوهش جدا مى‏شود.

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست و حسن مصاحبت اين روز را روزى ما ساز و از سوء مفارقتش به سبب ارتكاب نافرمانى يا اكتساب گناه كوچك يا بزرگى نگاه‏دار. و بهره ما را از نيكيها در آن سرشار كن، و ما را در اين روز از بديها به پيراى و از آغاز تا انجام آن را براى ما از ستايش و سپاس و مزد و اندوخته و فضل و احسان پر ساز.

خدايا زحمت ما رابه سبب خود داريمان از گناه بر فرشتگان كرام الكاتبين كم و آسان ساز، و نامه‏هاى اعمالمان را از حسناتمان پر كن و مإ؛**ّّ را نزد آن فرشتگان به كردارهاى بدمان رسوا مساز.

خدايا در هر ساعت از ساعات روز بهره‏اى از اعمال بندگانت و نصيبى از شكرت و گواه صدقى از فرشتگانت را براى ما مقرر دار.

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست و ما را از پيش رو و پشت سر و از جهات راست و چپمان، و از همه جوانبمان نگاه‏دار: نگاه داشتنى كه از نافرمانى تو باز دارنده، و به پيرويت راهنما، و در راه محبتت به كار برده شده باشد.

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را در اين روزمان و اين شبمان و در همه روزهامان موفق دار،براى كار بستن خير، و دورى از شر، و شكر نعمتها، و پيروى سنتها، و اجتناب از بدعتها و امر به معروف، و نهى از منكر، و طرفدارى اسلام، و نكوهش باطل، و خوار ساختن آن، و يارى حق و گرامى داشتن آن، و ارشاد گمراه، و معاونت ناتوان، و فريادرسى مظلوم.

خداوندا بر محمد و آلش رحمت فرست، و اين روز را مبارك‏ترين روزى قرار ده كه در يافته‏ايم، و كامل‏ترين رفيقى كه با او همراه شده‏ايم، و بهترين وقتى كه در آن بسر برده‏ايم. و ما را از خشنودترين كسانى از جمله خلق خود قرار ده، كه شب و روز برايشان گذشته است: شاكرترين ايشان در برابر نعمتهائى كه به او ارزانى داشته‏اى. و پايدارترين ايشان به شريعتهايت كه پديد آورده‏اى. و خود دارترين ايشان از نواهئى كه از آن بر حذر ساخته‏اى.

خدايا همانا كه من ترا گواه مى‏گيرم، و تو از گواه ديگر بى‏نياز كننده‏اى، و آسمان تو و زمين تو و آن فرشتگانت را كه در آن دو مسكن داده‏اى و ساير آفريدگانت را در اين روز خود و اين ساعت خود و اين شب خود و اين مكان خود گواه مى‏گيرم كه من شهادت مى‏دهم كه تو به حقيقت آن خدائى هستى كه معبودى جز تو نيست كه بپا دارنده انصاف و عادل در حكم و مهربان و بندگان، و مالك ملك و رحيم به خلقى. و شهادت مى‏دهم كه محمد بنده تو و فرستاده تو و برگزيده تو از خلق تو است. بار رسالت خود را به دوش او نهادى پس آن را ابلاغ كرد. و او را به پند دادن امتش فرمان دادى پس ايشان را پند داد.

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست بيش از آنچه بر كسى از خلق خود رحمت فرستاده‏اى، و از جانب ما كاملترين و بهترين پاداشى را كه به كسى از بندگانت يا يكى از پيغمبرانت از جانب امتش داده‏اى به او پاداش ده. زيرا كه توئى بسيار بخشنده نعمت بزرگ و آمرزنده گناه سترك. و تو از هر مهربانى مهربانترى. پس رحمت فرست بر محمد و آل او كه پاكيزگان و پاكان و نيكوكاران و سرآمد گزيدگانند.

 

 

 

    شخصيت موروثى حضرت على امير:

    مؤمنان از صلب پدرى چون ابوطالب ديده به جهان گشود.

    ابوطالب بزرگ بطحاء (مكه ) ورئيس بنى هاشم بود.

    سـراسـر وجـود او، كـانـونى از سماحت وبخشش ، عطوفت ومهر، جانبازى وفداكارى در راه آيين توحيد بود.

    درهمان روزى كه عبد المطلب جد پيامبر در گذشت ، آن حضرت هشت سال تمام داشت .

    از آن روز تـا چـهـل ودو سـال بعد، ابوطالب حراست وحفاظت پيامبر ر، در سفر وحضر، بر عهده گرفت وبا عشق وعلاقه بى نظيرى در راه هدف مقدس پيامبر كه گسترش آيين يكتاپرستى بود جانبازى وفداكارى كرد.

    ايـن حـقـيقت در بسيارى از اشعار مضبوط در ديوان ابوطالب منعكس شده است ؛همچون :ليعلم خـيـار الناس ا ن محمدا نبي كموسى و المسيح بن مريم (1)افراد پاك وخوش طينت بايد بدانند كه محمد (ص ) پيامبرى است همچون موسى وعيسى ـ عليهما السلام ـ.

    هـمـچنين :ا لم تعلموا ا نا وجدن ا محمدا رسولا كموسى خط في ا ول الكتب (2)آيا نمى دانيد كه مـحـمـد (ص ) همچون موسى (پيامبرى آسمانى ) است وپيامبرى او در سرلوحه كتابهاى آسمانى نوشته شده است ؟

    يك چنين فداكارى ، كه به زندانى شدن تمام بنى هاشم در ميان دره اى خشك وسـوزان منجر شد، نمى تواند انگيزه اى جز عشق به هدف وعلاقه عميق به معنويت داشته باشد، وعلايق خويشاوندى وساير عوامل مادى نمى تواند يك چنين روح ايثارى در انسان پديد آورد.

    دلايل ايمان ابوطالب به آيين برادر زاده خود به قدرى زياد است كه توجه قاطبه محققان بى نظر را به خود جلب كرده است .

    مـتـاسـفانه گروهى ، از روى تعصبات بيج، در مرز توقف در باره ابوطالب باقى مانده اند وگروه ديگر جسارت را بالاتر برده ، او را يك فرد غير مؤمن معرفى كرده اند.

    حـال آنكه اگر جزئى از دلايلى كه در باره اسلام ابوطالب در كتابهاى تاريخ وحديث موجود است در بـاره شـخص ديگرى وجود مى داشت ، در ايمان واسلام او براى احدى جاى ترديد وشك باقى نمى ماند، اما انسان نمى داند كه چرا اين همه دلايل نتوانسته است قلوب بعضى را روشن سازد!.

 

 

    مثلث شخصيت حضرت على

    از نـظر روانشناسان ، شخصيت هر فردى متشكل ازسه عامل مهم است كه هريك در انعقاد وتكون شخصيت تاثير به سزايى دارد وگويى روحيات وصفات وطرز تفكر انسان همچون مثلثى است كه از پيوستن اين سه ضلع به يكديگر پديد مى آيد.

    ايـن سـه عامل عبارتند از:1ـ وراثت 2ـ آموزش وپرورش 3ـ محيط زندگيصفات خوب وبد آدمى وروحيات عالى وپست او به وسيله اين سه عامل پى ريزى مى شود ورشد ونمو مى كند.

    در بـاره عامل وراثت سخن كوتاه اينكه :فرزندان ما نه تنها صفات ظاهرى ر، مانند شكل وقيافه ، از مـا به ارث مى برند، بلكه روحيات وصفات باطنى پدر ومادر نيز از طريق وراثت به آنان منتقل مى شود.

    آمـوزش وپـرورش ومـحـيـط، كـه دو ضلع ديگر شخصيت انسان را تشكيل مى دهند، در پرورش سجاياى عالى كه دست آفرينش در نهاد آدمى به وديعت نهاده ويا تربيت صفاتى كه كودك از پدر ومادر به وراثت برده است نقش مهمى دارند.

    يك آموزگار مى تواند سرنوشت كودكى ويا كلاسى را تغيير دهد.

    وبسا كه محيط، افراد آلوده را پاك ويا افراد پاك را آلوده مى سازد.

    قـدرت ايـن دو عـامـل در شـكـل دادن به شخصيت آدمى چنان مسلم وروشن است كه خود رااز توضيح در باره آن بى نياز مى دانيم .

    الـبـتـه نـبايد فراموش كرد كه در وراى اين امور سه گانه ومشرف ومسلط بر آنها اراده وخواست انسان قرار گرفته است .

 



    مردان بزرگ ودوستان ودشمنانشان:

    در بـاره شخصيتهاى بزرگ جهان موضعگيريهاى متفاوت وگاه متضاد بسيار مى شود؛ دوستانى پيدا مى كنند كه در راه آنان سر از پا نمى شناسند وپروانه وار هستى خود را فداى ايشان مى كنند وبه پاس دوستى بدترين شماتتها وسخت ترين شكنجه ها را به جان پذيرا مى شوند.

    ومـتـقـابـل، دشـمنانى پيدا مى كنند لجوج وكينه توز كه به هيچ وجه حاضر نمى شوند دست از دشمنى خود بردارند وراه صلح وصفا را پيش گيرند.

    دوستى ودشمنى اين افراد گاه چنان شدت ووسعت مى گيرد كه حد ومرزى نمى شناسد وزمان ومكان را در مى نوردد وبه زمانهاى بعد ومكانهاى ديگر نيز دامن مى كشد.

    شدت ودامنه اين نفوذ بستگى كامل به عظمت وعلو شخصيت انسان دارد.

    در ميان شخصيتهاى بزرگ جهان هيچ كس به اندازه حضرت على ـ عليه السلام ـ مورد داوريهاى ضد ونقيض واقع نشده ، در صحنه جذب ودفع ، محل توجه دو قطب مخالف قرار نگرفته است .

    از مـيان شخصيتهاى عظيم انسانى شايد فقط حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ را بتوان از ا ين حيث مـانـنـد حـضرت على ـ عليه السلام ـ دانست ، زيرا وى نيز، در قلمرو دوستى ودشمنى ، توجه دو گـروه كاملا متضاد را به خود جلب كرده است و از اين لحاظ يك نوع مشابهت ميان اين دو رهبر آسمانى مشاهده مى شود.

    حضرت مسيح ، به پندار غالب مسيحيان جهان ، همان خداى مجسم ومتجسد است كه براى نجات بندگان خود از گناه موروثى از پدر (حضرت آدم ) به زمين آمد وسرانجام مصلوب شد! او در نظر عامه مسيحيان ، جز الوهيت شخصيت ديگرى ندارد.

    در برابر آنان ، يهوديان در جناح كاملا متضاد قرار گرفته ، آن حضرت را به افترا ودروغگويى متهم كرده اند وشنيعترين تهمت ر، كه قلم از ذكر آن شرم دارد، به مادر پاك او نسبت داده اند.

    يك چنين تضادى در باره حضرت على ـ عليه السلام ـ نيز همواره وجود داشته است .

    گـروهى به جهت كمى ظرفيت وكوتاهى فكر، از فرط علاقه ، سرور يكتاپرستان را تامقام الوهيت بالا برده ، كرامتهايى را كه از آن حضرت در طول زندگى ظاهر شده است گواه خدايى او گرفته اند.

    ايـن گـروه ، متاسفانه نام مقدس ((علوى )) را بر خود نهاده اند وهم اكنون افراد زيادى از مشرب آنان پيروى مى كنند.

    جـاى تـاسـف اسـت كـه دسـتگاه تبليغى شيعه تاكنون نتوانسته است از اين عواطف سرشار بهره بـردارى كـنـد وچـهره واقعى حضرت على ـ عليه السلام ـ را به آنان بنماياند وايشان را به صراط تـوحـيـد ويـكتاپرستى ، كه امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ خود افتخار جانبازى در آن راه را داشت ، رهنمون شود.

    در بـرابر اين گروه ، از نخستين روزهاى خلافت ظاهرى امام ـ عليه السلام ، دسته اى عداوت او را به دل گرفتند وپس از مدتى به صورت گروههايى به نام ((خوارج )) و((نواصب )) در آمدند.

    پـيامبر اكرم (ص ) از ظهور اين دو جناح منحرف در زمان حكومت امير المؤمنين كاملا آگاه بود ودر يكى از سخنان خود به حضرت على ـ عليه السلام ـ چنين فرمود:((هلك فيك اثنان : محب غال و مبغض قال )).

    (1)دو گروه در راه تو هلاك مى شوند:گروهى كه در باره تو غلو كنند وگروهى كه با تو دشمنى ورزند.

    يـك مـشـابهت ديگر نيز ميان حضرت على ـ عليه السلام ـ وحضرت مسيح ـ عليه السلام ـ وجود دارد وآن مكانى است كه اين دو شخصيت در آنجا ديده به جهان گشودند.

    مـسيح ـ عليه السلام ـ در سرزمين مقدسى به نام ((بيت اللحم )) (كه غير از بيت المقدس است ) به دنيا آمد واز اين لحاظ بر ساير پيامبران بنى اسرائيل يك نوع برترى يافت .

    وسـرور آزادگان در سرزمين مقدس مكه ودر خانه خد، كعبه ، به طور اعجاز آميز ديده به جهان گـشـود واز قـضـا در خـانـه خـدا (مسجد كوفه ) نيز شربت شهادت نوشيد ودر برابر آن ((حسن مـطـلع )) برخوردار از ((حسن ختامى )) شد كه كاملا بى سابقه بود وشايسته است كه در وصف او گفته شود:((نازم به حسن مطلع وحسن ختام او)).

 

  عدالت دشمن پرور:

        ((على در اجراى دستور خدا بسيار دقيق وسختگير است وهرگز تملق ومداهنه در زندگى او راه ندارد)).

        پيامبر اكرم (ص )كسانى كه در زندگى هدف مقدسى را دنبال مى كنند وبراى وصول به آن شب و روز مـى كـوشـنـد، در برابر امورى كه با هدف آنان اصطكاك داشته باشد نمى توانند بى طرف بمانند.

        ايـن افـراد در طى مـسير خود تا هدف ، مهر وعلاقه گروهى وقهر وغضب گروه ديگرى را برمى انگيزند.

        در ايـن راه پـاكدلان وروشن ضميران فريفته دادگرى وسختگيريهاى او مى شوند، ولى افراد بى تفاوت وغير مسلكى از تضييقات وعدالت او ناراحت مى گردند.

        گروهى كه با نيك وبد گرم مى گيرند وبامسلمان وغير مسلمان مى سازند ونمى خواهند خشم وكينه احدى را بر انگيزند، نمى توانند افراد هدفمند ومسلكى باشند.

        زيرا سازشكارى با تمام طبقات ، جز نفاق ودو رويى نيست .

        در دوران حـكـومـت اميرمؤمنان ـ عليه السلام ـ شخصى فرماندار محل خود را ستود وگفت كه همه طبقات از او راضى هستند.

        امام ـ عليه السلام ـ فرمود:معلوم مى شود كه وى فرد عادلى نيست ، زيرا رضايت همگانى حاكى از سازشكارى ونفاق وعدم دادگرى اوست ؛ والا همه افراد از او راضى نمى شوند.

        امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ يكى از آن مردان است كه مهر وعاطفه دادگران پارسا.

 

X