آسانترين ابزار تكريم( احترام)و... !!!
مبادله سلام هنگام مقابل شدن با ديگران، سادهترين، آسانترين و ارزشمندترين وسيله براي ابراز ارادت، تكريم وتعظيممخاطب وتحكيم پيوندهاي اجتماعي است. سلام، نوعي تحيّت و درود است. اصل «تحيّت» به معناي طلب حيات براي مخاطب است، خواه حيات ظاهري باشد يا حيات باطني، مادي باشد يا معنوي[4].
[1] ـ «السلام» مبتدا، «عليكم» جارّ و مجرور و خبر آن است.
[2] ـ هو ما يقابل الخصومة وهو الموافقة الشديدة فى الظاهر والباطن بحيث لايبقي خلاف فى البين و من لوازم هذا المعني مفاهيم الإنقياد والصلح والرضا (التحقيق، «سلم»).
[3] ـ السلام يكون بمعني السلامة وقول الناس: السلام عليكم أى السلامة من الله عليكم (العين، «سلم»).
[4] ـ أما التحية: فمرجعها إلي طلب الحياة ظاهرة وباطنة، مادية ومعنوية لمن يُحيّي وهذا معني الدعاء له بالسلامة المطلقة أو بالبقاء (التحقيق، «حىّ»). ادب فناي مقربان جلد1صفحه 90
در قرآن كريم آمده است: (تَحيّتهم فيها سلام)[1]؛ تحيت بهشتيان، سلام است. طبق اين آيه، تحيتْ انواعي دارد كه سلام، بهترين آنهاست. از اين رو بهشتيان آن را انتخاب ميكنند. به اين ترتيب، سلامكننده به كمك سلام، حيات همراه با سلامت، يعني كمال حيات نازل شده از جانب خداوند را براي مخاطب، طلب ميكند و در واقع، معناي آن «سلام الله عليك» است؛ چون سلام از اسماي حسناي خداست: (هو الملكُ القدّوس السلام)[2] و مبدأ هر گونه سلام و سلامتي اوست:
اللّهمّ أنت السلام و منك السلام و لك السلام وإليك يعود السلام[3]؛ خدايا! سلام تويي و سلامتي از تو نشأت ميگيرد و از آنِ توست و به سوي تو نيز باز ميگردد.
از آنجا كه خداي متعال سلام است، سلام و جوابي كه ميان دو نفر رد و بدل ميشود (سلام عليك، عليك السلام) عبارت ديگري از (هو الأوّل و الاخر)[4] است.
تذكرّ 1: در معناي فقرات اين دعاي بلند مرتبه ميتوان گفت:
الف) خداوند سلام است، يعني تمام كمالهاي آن ذات اقدس از آسيب عيب و گزند نقصْ سالم است.
ب) خداوند مبدأ فاعلي تمام آثار سودمند و با بركت است پس مبدأ آغازين سلام نيز خداست.
ج) خداوند مالك تمام اسما و افعال و آثار و بالاخره مَلِك همه اشياست و سلام نيز يكي از مماليك اوست. بنابر اين، سلام در اختيار خداست.
[1] ـ سوره يونس، آيه 10.
[2] ـ سوره حشر، آيه 23.
[3] ـ مفاتيح الجنان، ص51، تعقيبات مشتركه نماز. در تهذيب الأحكام، ج6، ص57 «يرجع» به جاي «يعود» آمده است.
[4] ـ سوره حديد، آيه 3. ادب فناي مقربان جلد1صفحه 91
د) خداوند، انجام همه اشيا و پايان تمام امور و مقصد و نهايت همه سائران صائر و تمام سالكانِ متحوّل است. بنابر اين، مرجع پاياني سلام نيز خداست. به بيان ديگر: چون سلام از كلمات طيب است و هر كلام طيّبي به سوي خداوند صعود ميكند: (إليه يصعد الكلم الطيّب)[1] و صعود همان قوس رجوع و عود به طرف خداست، لذا بازگشت هر سلام به سوي خداست.
تذكّر 2: برخي سرّ تسميه خداي سبحان به «سلام» را چنين دانستهاند:
هر موجودي هر چه دارد به تسليم الهي است و او چنين نعمتي را همراه با سلامت در اختيار آن موجود گذاشته و تسليم او گردانيده است.لذا خداوند خود را به طور مبالغه در اين وصف، سلام (به معناي مسلِّم و سلام دهنده) ناميده است[2].
تحيت در عصر جاهليت
تحيّت نسبت به يكديگر، قبل از اسلام، يعني در دوران جاهليت نيز وجود داشت و به صورتهاي مختلف گفته ميشد، مانند: «حيّاك الله»؛ خدا تو را زنده نگهدارد، «أبيتَ اللعن»؛ از نفرين و دعاي بد ديگران دور باشي (كنايه از اين كه از كاري كه تو را مستوجب لعن، نكوهش و نفرين مردم گرداند، برحذر باشي)، «أنعم صباحاً»؛ خوش گرداند بامداد تو را، «أنعم مَساءً»؛ خوش گرداند شامگاه تو را (معادل صبح بخير و شب بخير) و....
ليكن اين تحيتها هم ناقص و يك بُعدي بود و هم در طول زمان با بعضي از
[1] ـ سوره فاطر، آيه 10.
[2] ـ ما من موجود إلاّ و كلّ ما لَه بتسليم منه تعالي، فسمّي نفسه سلاماً مبالغةً فى هذه الصفة (شرح الأسماء الحسني، ص 112). ادب فناي مقربان جلد1صفحه 92
شوائب وثنيّت و رگههاي استعباد جاهلي همراه شده بود. بدين گونه كه هميشه بايد مطيع نسبت به مطاع و طبقات پايين نسبت به طبقات بالا اين تحيات را بگويند[1]. از اينرو در شريعت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم)كه يكي ازبرنامههاي اساسي آن تلاش براي براندازي عادات جاهليت و رسوم دوگانهپرستي است، مبادله سلام مرسوم گرديد و مسلمانان موظف شدند سلامت محض را كه هيچ عيب و نقصي، اعم از مرض، آفت، ذلت، حقارت، گزند دشمن، گمراهي در امور مادي و معنوي و خلاصه هيچگونه آسيب جسمي و روحي در آن نباشد براي يكديگر طلب كنند و در واقع مجموعهاي از دعاها را در يك جمله خلاصه گردانند، اگر چه تحيت از سنخ دعا نيست.[ادب فناي مقربان جلد1 - صفحه 92]