معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم سلام یک سری اطلاعات که مضمر ثمر برای تمامی افراد میباشد تقدیم میکنیم.
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 134821
تعداد نوشته ها : 280
تعداد نظرات : 12
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
Rss
طراح قالب

لگد به افتاده

عبدالملك بن مروان ، بعد از بيست و يك سال حكومت استبدادي ، در سال‏ 86 هجري از دنيا رفت . بعد از وي پسرش وليد جانشين او شد . وليد براي‏  آنكه از نارضاييهاي مردم بكاهد ، بر آن شد كه در روش دستگاه خلافت و طرز   معامله و رفتار با مردم تعديلي بنمايد . مخصوصا در مقام جلب رضايت مردم‏  مدينه - كه يكي از دو شهر مقدس مسلمين و مركز تابعين و باقيماندگان‏ صحابه پيغمبر و اهل فقه و حديث بود بر آمد - . از اين رو هشام بن‏  اسماعيل مخزومي پدر زن عبدالملك را ، كه قبلا حاكم مدينه بود و ستمها  كرده بود و مردم همواره آرزوي سقوط وي را مي‏كردند ، از كار بركنار كرد .

هشام بن اسماعيل ، در ستم و توهين به اهل مدينه بيداد كرده بود . سعيد  بن مسيب ، محدث معروف و مورد احترام اهل مدينه را به خاطر امتناع از  بيعت ، شصت تازيانه زده بود و جامه‏اي درشت بروي پوشانده ، برشتري‏  سوارش كرده ، دور تا دور مدينه گردانده بود . به خاندان علي عليه‏السلام و  مخصوصا مهتر و سرور علويين ، امام علي بن الحسين زين‏العابدين ) ع ( ،  بيش از ديگران بدر رفتاري كرده بود .
وليد هشام را معزول ساخت و به جاي او ، عمر بن عبدالعزيز ، پسر عموي‏  جوان خود را كه در ميان مردم به حسن نيت و انصاف معروف بود ، حاكم‏  مدينه قرار داد . عمر براي باز شدن عقده دل مردم ، دستور داد هشام بن‏  اسماعيل را جلو خانه مروان حكم نگاه دارند ، و هر كس كه از هشام بدي‏ ديده يا شنيده بيايد و تلافي كند ، و داد دل خود را بگيرد . مردم دسته‏  دسته مي‏آمدند ، دشنام و ناسزا و لعن و نفرين بود كه نثار هشام بن اسماعيل‏  مي‏شد .
خود هشام بن اسماعيل ، بيش از همه ، كرد و بر حال او ترحم كرده به او فرمود : " اگر كمكي از من ساخته است‏ حاضرم " .
بعد از اين جريان ، مردم مدينه نيز شماتت به او را موقوف كردند.


دسته ها : داستان ها
X