معرفی وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم سلام یک سری اطلاعات که مضمر ثمر برای تمامی افراد میباشد تقدیم میکنیم.
دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 136000
تعداد نوشته ها : 280
تعداد نظرات : 12
 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ
Rss
طراح قالب

                           بسم الله الرحمن الرحيم

اختلافات اهل سنت با وهابيت:

 

فرقه ضاله وهابيت با بسياري از عقاند اهل سنت متفاوت است و اين يك مسلك , فرقه اي است من در آوردي كه توسط استعمار به وجود آمده است:

همانطور كه مي دانيد اهل سنت به چهار شاخه اصلي حنفي، حنبلي، شافعي و مالكي تقسيم مي شوند كه به مرور زمان برخي از اين شاخه ها به دهها زير شاخه تقسيم شده و هر كدام براي خود به مسلكي جداگانه با عقايدي خاص تبديل شدند.

وهابيت نيز يكي از فرقه هايي است كه خود را منتسب به حنبليها مي دانند بدين معني كه وهابيت بسياري از اعتقادات خود را از احمد بن حنبل و آراء و عقايد وي گرفته اند. با اين حال بسياري از علماي حنبلي نيز وهابيت را فرقه اي جدا از خود قلمداد كرده و از نزديكي به آن خود را مبرا كرده اند. به طور مثال ذهبى متوفّاى 774، دانشمند بلند آوازه اهل سنّت كه خود همانند ابن تيميّه(موسس اصلي فرقه ضاله وهابيت) حنبلى مذهب بود و در علم حديث و رجال سرآمد عصر خويش بود، در نامه‏اى خطاب به وى مى‏نويسد:


اى بى‏چاره! آنان كه از تو متابعت مى‏كنند در پرتگاه زندقه و كفر و نابودى قرار دارند ... نه اين است كه عمده پيروان تو عقب مانده، گوشه گير، سبك عقل، عوام، دروغ‏گو، كودن، بيگانه، فرومايه، مكّار، خشك، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان كن و با مقياس عدالت بسنج.

تا آن جا كه مى‏نويسد:


گمان نمى‏كنم تو سخن مرا قبول كنى! و به نصيحت‏هاى من گوش فرا دهى! تو با من كه دوستت هستم اين چنين برخورد مى‏كنى پس با دشمنانت چه خواهى كرد؟ به خدا سوگند، در ميان دشمنانت، افراد صالح و شايسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنان كه در ميان دوستان تو افراد آلوده، دروغ‏گو، نادان و بى‏عار زياد به چشم مى‏خورند.( الإعلان بالتوبيخ، ص 77 و تكملة السيف الصقيل، ص 218.)

يا پدر محمد بن عبدالوهاب كه وهابيت از طرف وي جان تازه اي گرفت و در حقيقت وي وهابيت را به طور رسمي تاسيس كرد، در مورد فرزندش اين گونه اعتقاد داشت كه وي گمراه است و مردم را از ارتباط با وى برحذر مى‏داشت. (الدرر السنيّة فى الردّ على الوهّابيّه، ص 42)

با اين وجود روشن است كه وقتي خود علماي اهل سنت و بالاخص مذهب حنبلي خودشان را از رهبران اين فرقه اين طور دور مي كنند بدين معني است كه حتي اهل سنت نيز اين فرقه ضاله را قبول نداشته و آن را رد كرده اند.


به هر حال براي اينكه كاملا با نظر تمام علماي اهل سنت نسبت به اين فرقه آشنا شويم بايد بگوييم كه در يك جمع بندي كلي مي توان گفت كه جامعه اهل سنت نسبت به ابن‌تيميه، كه موسس اين فرقه ضاله است سه نظريه دارند:(با توجه به اين نظرات مي توان فرق اساسي بين اهل سنت و اين فرقه را به دست آورد)

1. معتقدند كه ابن‌تيميه، مشبّهه بود.

اهل سنت، مشبّهه را كافر مي‌دانند. يعني كسي كه خدا را به مخلوق تشبيه كند. ابن‌تيميه صراحت دارد كه خداي عالم، داراي دست و پا و چشم و صورت است. مانند ابو يعلي كه گفته بود خداي عالم همه چيز دارد و فقط دو چيز ندارد: ريش و عورت. (رك: وهابيت از منظر عقل و شرع)

2. عده‌اي مي‌گويند كه زنديق و ملحد و بي‌دين است. چون نسبت به نبي مكرم (صلي الله عليه و سلم) جسارت كرده و مي‌گويد وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت:مات فات.

پيامبر اكرم (صلي الله عليه و سلم) هيچ خاصيت و فائده‌اي ندارد و حتي براي خودش هم دفعِ ضرري ندارد.


يعني همان حرفي است كه حجاج گفت:

عصاي من، ارزشش از پيامبر بالاتر است، چون با اين عصا مي‌توانم يك مار يا عقربي را بكشم، ولي وجود پيامبر از كشتن مار و عقرب هم عاجز است.

3. عده‌اي هم مي‌گويند كه ابن‌تيميه منافق است. چون نسبت به اميرالمؤمنين جسارت كرده است. ابن‌تيميه مي‌گويد كه علي بن أبي طالب در 17 جا اشتباه كرد و خلاف قرآن فتوا داده است و در تمام جنگ‌هايي كه داشت، براي رسيدن به رياست جنگيد و از مصاديق اين آيه شريفه است:

تِلْكَ الدَّارُ الْآَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (سوره قصص/آيه83)


آيا بغض از اين بالاتر؟ در صحيح مسلم آمده است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود:

لا يحبه إلا مؤمن و لا يبغضه إلا منافق.(صحيح مسلم، ج1، ص60)

ابن‌تيميه نسبت به اميرالمؤمنين (عليه السلام)، به قدري وقيحانه برخورد كرده است كه مثلا مي‌گويد:شيعه هم نمي‌تواند ثابت كند كه علي مسلمان بوده است!!.

يا:علي، علمي نداشت و شاگرد مكتب ابوبكر بوده و اگر چيزي هم ياد گرفته، از ابوبكر ياد گرفته است.


يا:جناب عثمان، حافظ قرآن بود و بعضي از شب‌ها، تمام قرآن را در يك شب مي‌خواند، ولي معلوم نيست كه علي بن أبي طالب،‌ همه قرآن را بلد بود يا خير.

يا در مورد صديقه طاهره مي گويد: و في فاطمة شعبة من النفاق.

(التنبيه و الرد لحسن السقاف، ص7 ـ كلمة الرائد لمحمد زكي الدين ابراهيم، ج2، ص546 )

شما كدام سني را مي شناسيد كه چنين اعتقاداتي داشته باشد و اين خود به خوبي روشن مي كند كه اين فرقه ضاله تا چه اندازه با اهل سنت فرق مي كند.

در پايان به كلامي از مولوي عبدالرحيم رضوي كه يكي از علماي كنوني اهل سنت است اشاره مي كنيم تا خودتان از زبان يك سني به ماهيت اهل سنت پي ببريد:


وي مي گويد: تفاوت نظري و فكري اين فرقه با اهل سنت زياد است. وهابيون در همه عقايد اسلامي با اهل سنت و بالجمله با مسلمانان تفاوت و اختلاف زيادي دارند؛ براي مثال زماني كه وهابيت را انگليس در بلاد حرمين شريفين راه‌ انداخت، آنها بيشتر علماي حرمين را كه اهل سنت بودند، به شهادت رساندند و همه آثار ديني و فرهنگي مسلمانان را و از جمله بارگاه‌هاي ملكوتي جنت البقيع را كه مقبره‌ها و عمارتهايي داشتند و حتي خود ضريح حضراي حضرت رسول (ص) را هم خواستند تخريب نمايند كه موفق نشدند. تاريخ گواه است كه آنها خون همه امت اسلامي را مباح مي‌دانستند به جز پيروان خود. آنها در راه كفر و عليه اسلام قيام كردند تا علماي اهل سنت واقعي، فرهنگ ديني و اعتقادي مسلمانان را از بين ببرند كه امروز اعتقادات سوء آنها بر همگان شناخته شده است؛ بنابراين در طرحي جديد تصميم گرفتند اين فرقه را با نام‌هاي ديگري به ميدان بياورند كه متاسفانه در كشور‌هاي اسلامي و در بين مسلمانان نفوذ كردند.


مساله‌اي كه امروز جاي تاسف زيادي دارد، اين است كه بعضي از مسلمانان گول اين راه كار جديد را خوردند كه در برخي موارد موجب تخريب چهره واقعي اهل سنت شده است. توصيه بنده به مسلمانان اين است كه اين گروه ضاله را كه تفاوت فكري و نظري و مقادير زيادي با عقايد اسلامي قديمي دارد مي‌توان شناخت پس همواره تلاش كنند كه در دام اين شياطين نيفتند؛ زيرا آنها در اقوام و قبيله‌ها و همه كشورهاي اسلامي نفوذ كرده‌اند…


برخي اختلاف نظرهاي وهابيت با اهل سنت:

1- از نظر وهابي ها هر وقت كسي شهادتين را بر زبان جاري كند، ولي به آن عمل نكند ارزشي ندارد و چنين كسي كافر و مشرك هست و خون و مال او حلال است ولي در مقابل مسلمانان همگي معتقدند كه هركسي شهادتين را بر زبان جاري كند مال و خونش محفوظ و محترم هست(جزيره العرب في القرن العشرين، ص341)

2- وهابي ها با استدلال به ظاهر برخي از آيات و روايات براي خدا جسم و جهت اثبات كرده اند و به روئيت حسي خدا معتقدند(كتاب التوحيد، ص157) در مقابل بسياري از علماي اهل سنت اعتقاد به تجسم خدا و روئيت حسي را جايز نمي دانند.( كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد، صص410-414)

3- محمدبن عبدالوهاب معتقد بود كه تمام مسلمانان به حد شرك رسيده اند و از اين رو وي مسلمانان سني و شيعه اي كه اعتقادات او را قبول نداشتند را تكفير مي كرد در صورتي كه ائمه اهل سنت به ويژه ابوحنيفه تكفير اهل قبله را جايز نمي داند.

4- آنان فضائل انبيا و اولياي الهي را انكار مي كنند. از نظر وهابي ها نه عيسي بن مريم مي تواند مريض را به اذن خدا شفا دهد و نه آصف بن برخيا مي تواند تخت بلقيس را حاضر كند. نه سليمان فهم و درك زبان مورچه را دارد و نه پيامبر اكرم مي تواند از آينده(غيب) خبر دهد. ديگر مسلمانان با توجه به آيات قرآن كه در اين باره وارد شده است، همه اين موارد را قبول دارند (مخالفه الوهابيه للقرآن والسنه، ص15)

5-‎‌‍ وهابيان زيارت قبر انبيا و اوليا و سفر به قصد زيارت قبور آن بزرگواران را حرام و شرك مي دانند، ولي مذاهب 4گانه بالاترين ثواب را براي زيارت قبر نبي و مسافرت را براي آن قائل هستند.( الفقه علي المذهب الاربعه، ج2، ص540)


 6- سوگند دادن خداوند به حق مقام اوليا، از نظر وهابي ها حرام و موجب شرك هست، ولي حنفي ها و شافعي ها اين امر را مكروه، و (نه حرام و شرك) مي دانند.( سرگذشت وهابيت، ج1، ص16)

7- وهابي ها، نذر براي مردگان و اهل قبور و اوليا را شرك مي دانند. درحالي كه اهل سنت مي گويند اگر نذر براي بت نباشد لازم الوفا است.(الفقه علي المذهب الاربعه، ج1، ص139)

8 - توسل، شفاعت، تبرك جستن به پيامبر، استغاثه و طلب حاجت از پيامبران و اوليا و جشن گرفتن ميلاد پيامبر اكرم(ص) از نظر وهابيت جايز نيست، ولي اهل سنت همه اين ها را جايز مي دانند.

9- وهابي ها، گريه بر ميت را جايز نمي دانند، ولي شافعي قائل به جواز و حنابله قائل به مباح بودن هستند.( الفقه علي المذهب الاربعه، ج1، ص533)

10- وهابي ها، ساخت بنا بر روي قبر ها را حرام و موجب شرك، ولي اهل سنت آن را مكروه مي دانند.( الفقه علي المذهب الاربعه، ج1، ص536)

11- از نظر وهابي ها، عزاداري براي مرده حرام هست، ولي از نظر اهل سنت تا 3 روز مستحب وپس از آن مكروه هست.( الفقه علي المذهب الاربعه، ج1)

و دهها مورد ديگر

                                      صلوات...

                         يا علي ( ع )

X